زمـآن هیـج دردی را دوا نکــرد...
- شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۲۷ ب.ظ
زمـآن هیـج دردی را دوآ نکــرد..
این مَن بودَم
که به مــرور زمـآن عـآدت کردم..
و بـآ این هـَمه،
چه اجبـآر سخـتی اســت،خــَنده...
و بـآور کنیــد که مـَن خوشحـالــَم!
منتظری چه اتفاقی بیفتد؟
اینکه دلم برایت تنگ شده کافی نیست؟
منتظری چه اتفاقی بیفتد ؟
اینکه از چشمهای شب زده ام بجای باران برف ببارد ؟
منتظری چه اتفاقی بیفتد ؟
اینکه ستاره ها در آسمان برای نیاز نیمه شبم راه باز کنند ؟
اینکه تمام پروانه ها و پرستوهای سرگردان بعد دعاهایم آمین بگویند ؟
نه عزیز دلمهیچ اتفاق مهمی نمی افتد!
جز پژمردن چشمهای سرخ و سیاه من
جز به خاک افتادن ساقه های احساس بچه گانه ام
منتظری بمیرم تا برگردی ؟
اینکه دلم برایت تنگ شده کافی نیست ؟
.........
- ۹۵/۰۲/۰۴